اصطلاحات تخصصی

این مقاله به معرفی اصطلاحات تخصصی مرتبط با بازارهای مالی، به ویژه برای مبتدیان، می‌پردازد. هدف از این مقاله، آشنایی خوانندگان با زبان رایج در تحلیل بازار و تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری است. درک این اصطلاحات، گامی اساسی برای ورود به دنیای معاملات و سرمایه‌گذاری به شمار می‌رود.

مقدمه

بازارهای مالی پر از اصطلاحات تخصصی هستند که ممکن است برای افراد تازه‌کار گیج‌کننده باشند. این اصطلاحات، ابزاری برای انتقال دقیق و سریع اطلاعات بین فعالان بازار هستند. درک این اصطلاحات، به شما کمک می‌کند تا تحلیل‌های بازار را بهتر درک کنید، اخبار اقتصادی را به درستی تفسیر کنید و تصمیمات سرمایه‌گذاری آگاهانه‌تری بگیرید. این مقاله تلاش می‌کند تا با زبانی ساده و قابل فهم، مهم‌ترین این اصطلاحات را معرفی کند.

اصطلاحات پایه

بورس (Stock Exchange): بازاری سازمان‌یافته که در آن سهام شرکت‌ها و اوراق بهادار دیگر مورد معامله قرار می‌گیرند. بورس اوراق بهادار تهران یکی از مهم‌ترین بورس‌های ایران است.
سهام (Stock): بخشی از مالکیت یک شرکت که به صورت اوراق قابل معامله عرضه می‌شود.
اوراق قرضه (Bond): ابزاری بدهی که توسط دولت‌ها یا شرکت‌ها برای جمع‌آوری سرمایه صادر می‌شود.
صندوق سرمایه‌گذاری (Investment Fund): نهادی که سرمایه جمع‌آوری شده از افراد مختلف را در سبدی از دارایی‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند. صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک در ایران بسیار رایج هستند.
شاخص بازار (Market Index): معیاری برای اندازه‌گیری عملکرد کلی بازار سهام. شاخص کل بورس مهم‌ترین شاخص بازار سهام ایران است.
بازار بورس (Stock Market): مکانی برای خرید و فروش سهام شرکت‌های سهامی عام.
بازار فرابورس (Over-the-Counter Market): بازاری که در آن سهام شرکت‌هایی که در بورس پذیرفته نشده‌اند معامله می‌شوند.
ارزش بازار (Market Capitalization): حاصل‌ضرب قیمت هر سهم در تعداد کل سهام منتشر شده یک شرکت.
حقوق صاحبان سهام (Shareholders' Equity): تفاوت بین دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت.
سود سهام (Dividend): بخشی از سود یک شرکت که به سهامداران پرداخت می‌شود.

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال، روشی برای پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها با استفاده از نمودارها و الگوهای قیمتی است.

روند (Trend): جهت کلی حرکت قیمت‌ها در یک بازه زمانی مشخص. روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی سه نوع اصلی روند هستند.
حمایت (Support): سطحی از قیمت که انتظار می‌رود تقاضا برای خرید افزایش یابد و از کاهش بیشتر قیمت جلوگیری کند.
مقاومت (Resistance): سطحی از قیمت که انتظار می‌رود عرضه برای فروش افزایش یابد و از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کند.
میانگین متحرک (Moving Average): میانگین قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص. میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی دو نوع رایج میانگین متحرک هستند.
اندیکاتور RSI (Relative Strength Index): اندیکاتوری که قدرت و جهت روند قیمت را نشان می‌دهد.
اندیکاتور MACD (Moving Average Convergence Divergence): اندیکاتوری که رابطه بین دو میانگین متحرک را نشان می‌دهد.
الگوهای نموداری (Chart Patterns): الگوهای خاصی که در نمودار قیمت‌ها تشکیل می‌شوند و می‌توانند نشان‌دهنده تغییر روند باشند. مانند الگوهای سر و شانه، دوجین و مثلث.
فیبوناچی (Fibonacci): دنباله‌ای از اعداد که در تحلیل تکنیکال برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌شود.
بک تست (Backtesting): آزمون یک استراتژی معاملاتی با استفاده از داده‌های تاریخی.

اصطلاحات تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی، روشی برای ارزیابی ارزش ذاتی یک دارایی با بررسی عوامل اقتصادی، مالی و صنعتی است.

نسبت P/E (Price-to-Earnings Ratio): نسبت قیمت سهم به سود هر سهم.
نسبت P/B (Price-to-Book Ratio): نسبت قیمت سهم به ارزش دفتری هر سهم.
EPS (Earnings Per Share): سود هر سهم.
ROE (Return on Equity): بازده حقوق صاحبان سهام.
صورت سود و زیان (Income Statement): گزارشی که عملکرد مالی یک شرکت را در یک دوره زمانی مشخص نشان می‌دهد.
ترازنامه (Balance Sheet): گزارشی که دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت را در یک تاریخ مشخص نشان می‌دهد.
جریان وجوه نقد (Cash Flow Statement): گزارشی که جریان‌های ورودی و خروجی وجوه نقد یک شرکت را نشان می‌دهد.
تحلیل صنعت (Industry Analysis): بررسی وضعیت و روند رشد یک صنعت خاص.

اصطلاحات مربوط به معاملات

حجم معاملات (Trading Volume): تعداد سهام یا قراردادهایی که در یک دوره زمانی مشخص معامله شده‌اند. تحلیل حجم معاملات می‌تواند اطلاعات مهمی در مورد قدرت روند قیمت ارائه دهد.
نقدشوندگی (Liquidity): سهولت تبدیل یک دارایی به پول نقد.
اسلیپیج (Slippage): تفاوت بین قیمت مورد انتظار و قیمت واقعی اجرا شده یک معامله.
لات (Lot): واحد استاندارد معامله در برخی از بازارها.
مارجین (Margin): مبلغی که برای باز کردن یک موقعیت معاملاتی نیاز است.
اهرم (Leverage): استفاده از سرمایه قرض گرفته شده برای افزایش بازده بالقوه معاملات.
حد ضرر (Stop-Loss): سطحی از قیمت که در آن یک معامله به طور خودکار بسته می‌شود تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
حد سود (Take-Profit): سطحی از قیمت که در آن یک معامله به طور خودکار بسته می‌شود تا سود کسب شود.
پوزیشن (Position): موقعیت معاملاتی که یک معامله‌گر در یک دارایی دارد.
شورت سِلینگ (Short Selling): فروش یک دارایی که معامله‌گر آن را ندارد، با این امید که قیمت آن کاهش یابد.
لانگ پوزیشن (Long Position): خرید یک دارایی با این امید که قیمت آن افزایش یابد.

استراتژی‌های معاملاتی و تحلیل

تحلیل موج الیوت (Elliott Wave Theory): تئوری که الگوهای خاصی را در قیمت‌ها شناسایی می‌کند و پیش‌بینی می‌کند که این الگوها تکرار خواهند شد.
استراتژی اسکالپینگ (Scalping): استراتژی معاملاتی که در آن معامله‌گران سعی می‌کنند از نوسانات کوچک قیمت سود ببرند.
استراتژی معاملات روزانه (Day Trading): استراتژی معاملاتی که در آن معامله‌گران موقعیت‌های خود را در همان روز معاملاتی می‌بندند.
استراتژی معاملات نوسانی (Swing Trading): استراتژی معاملاتی که در آن معامله‌گران موقعیت‌های خود را برای چند روز یا چند هفته نگه می‌دارند.
استراتژی سرمایه‌گذاری ارزشی (Value Investing): استراتژی سرمایه‌گذاری که در آن سرمایه‌گذاران به دنبال سهامی هستند که ارزش آن‌ها کمتر از ارزش ذاتی آن‌ها است.
استراتژی سرمایه‌گذاری رشدی (Growth Investing): استراتژی سرمایه‌گذاری که در آن سرمایه‌گذاران به دنبال سهامی هستند که انتظار می‌رود به سرعت رشد کنند.
استراتژی میانگین هزینه دلاری (Dollar-Cost Averaging): استراتژی سرمایه‌گذاری که در آن سرمایه‌گذاران به طور منظم و در فواصل زمانی مشخص مبلغ ثابتی را سرمایه‌گذاری می‌کنند.
تحلیل سنتیمنت (Sentiment Analysis): بررسی احساسات و نگرش‌های سرمایه‌گذاران نسبت به یک دارایی.
استراتژی معاملات الگوریتمی (Algorithmic Trading): استفاده از برنامه‌های کامپیوتری برای اجرای معاملات بر اساس قوانین از پیش تعیین شده.